گذشتهی ساده:
beamedشکل سوم:
beamedسومشخص مفرد:
beamsوجه وصفی حال:
beamingشکل جمع:
beamsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خاشاک در چشم، ندیدن عیوب خود و ذکر عیوب کوچکتر دیگران
1- گمراه، در جهت خطا، غلط، در اشتباه 2- پیروی نکردن از پیامها و راهنماییهای رادیویی
1- عمود بر درازای کشتی 2- پیرو راهنماییهای رادیو و غیره (هواپیما)، در جهت درست 3- (عامیانه) روبهراه، درست، خوشکار، موفق، هشیار، زیرک
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «beam» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beam