امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bearer

ˈberər ˈbeərə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bearers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
حامل، درخت بارور، در وجه حامل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the bearer of this letter
- حامل این نامه
- bearer of good news
- آورنده‌ی خبر خوش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bearer

  1. noun person who carries messages or deliveries
    Synonyms: agent, beast of burden, carrier, conveyor, courier, drogher, emissary, envoy, internuncio, messenger, porter, runner, servant, shipper, transporter
  2. noun person who requests payment of bill
    Synonyms: beneficiary, casher, collector, consignee, payee

Collocations

لغات هم‌خانواده bearer

ارجاع به لغت bearer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bearer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bearer

لغات نزدیک bearer

پیشنهاد بهبود معانی