امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bedspread

ˈbedspred ˈbedspred
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
روتختی، لحاف تخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The bedspread had a beautiful floral pattern that matched the room's decor.
- روتختی طرح گل‌دار زیبایی داشت که با دکور اتاق هم‌خوانی داشت.
- I love snuggling under the bedspread on a cold winter's night.
- من عاشق دراز کشیدن زیر لحاف تخت در یک شب سرد زمستانی هستم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bedspread

  1. noun thick, often quilted, covering for bed
    Synonyms: bedcover, blanket, counterpane, cover, coverlet, spread

ارجاع به لغت bedspread

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bedspread» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bedspread

لغات نزدیک bedspread

پیشنهاد بهبود معانی