Beforehand
bɪˈfɔːrhænd
bɪˈfɔːhænd
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
adverb
پیشاپیش، پیش، جلو، از قبل، آماده، راحت، مقدم بر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- برای رزرو کردن میز از پیش تلفن بزنید.
- آن‌ها بدون آنکه قبلاً به کسی بگویند، ازدواج کردند.
مترادف و متضاد beforehand
-
adjective, adverb earlySynonyms: advanced, ahead, ahead of time, already, ante, antecedently, before, before now, earlier, fore, in advance, in anticipation, precedently, precocious, previous, previously, soonerAntonyms: after, afterward, behind, later
ارجاع به لغت beforehand
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «beforehand» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beforehand
لغات نزدیک beforehand
- - before the wind
- - before you could say jack robinson
- - beforehand
- - beforetime
- - befoul