امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Behindhand

bɪˈhaɪndhænd bɪˈhaɪndhænd bɪˈhaɪndhænd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
مادون، کهنه، بی‌خبر از رسوم، دغل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He is two months behindhand with the rent.
- در پرداخت کرایه دو ماه عقب است.
- He is a bit behindhand with his work.
- او قدری در انجام کارش تأخیر دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد behindhand

  1. adjective Late
    Synonyms: late, tardy, slow, belated, overdue, behind-time
  2. adverb Not on time
    Synonyms: behind, belatedly, late, tardily, in arrears
  3. adjective Backward
    Synonyms: undeveloped, late, retarded, in arrears
  4. adverb So as to fall behind schedule
    Synonyms: behind, late, slow

ارجاع به لغت behindhand

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «behindhand» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/behindhand

لغات نزدیک behindhand

پیشنهاد بهبود معانی