Belligerent
bəˈlɪdʒərənt
bəˈlɪdʒərənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
-
شکل جمع:
belligerents -
صفت تفضیلی:
more belligerent -
صفت عالی:
most belligerent
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
adjective
پرخاش‌جو، ستیزه‌جو، پرخاشگر (شخص)، پرخاش‌جویانه، ستیزه‌جویانه (رفتار و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- راننده‌ی پرخاش‌جو بوقش را به صدا درآورد.
- نگرش پرخاش‌جویانه‌ی او به‌وضوح نشان داد که علاقه‌ای به یافتن راه‌حل مسالمت‌آمیز ندارد.
adjective
noun
countable
formal
در حال جنگ، متخاصم (کشور و غیره)
- کشورهای در حال جنگ
- اقدامات این کشور متخاصم محکومیت بین‌المللی را به دنبال داشت.
مترادف و متضاد belligerent
-
adjective nasty, argumentativeSynonyms: aggressive, antagonistic, ardent, at loggerheads, battling, bellicose, cantankerous, combative, contentious, fierce, fighting, flip, have a bone to pick, have chip on shoulder, have it in for, hostile, hot, hot-tempered, mean, militant, on the outs, ornery, pugnacious, quarrelsome, scrappy, truculent, warlikeAntonyms: cooperative, helping, kind, nice
ارجاع به لغت belligerent
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «belligerent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/belligerent
لغات نزدیک belligerent
- - belligerence
- - belligerency
- - belligerent
- - bellingshausen sea
- - bellini