امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Besot

American: besot British: besot
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

verb - transitive
مست کردن، گیج کردن، مبهوت کردن، شیفته و مسحور کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- an old man besotted by too much drink
- پیرمردی که مشروب زیاد مست و خرابش کرده بود
verb - transitive
احمق کردن، لوس و بی‌مزه کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد besot

  1. verb To muddle or stupefy with or as if with alcoholic drink
    Synonyms: befuddle, stupefy, fuddle

ارجاع به لغت besot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «besot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/besot

لغات نزدیک besot

پیشنهاد بهبود معانی