امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bestie

ˈbesti ˈbesti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal
رفیق فابریک، دوست جون‌جونی، رفیق صمیمی، تورَگی، رفیق فاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- I can always count on my bestie.
- همیشه می‌تونم روی دوست صمیمیم حساب کنم.
- My bestie and I have been friends since kindergarten.
- من و رفیق فابم از دوران مهدکودک با هم دوست بودیم.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت bestie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bestie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bestie

لغات نزدیک bestie

پیشنهاد بهبود معانی