معنی betterment به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈbet̬ərmənt ˈbetəmənt

معنی و نمونه‌جمله

بهتری، بهبودی، اصلاح، بهبود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- for the betterment of the society

- برای بهبود جامعه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد betterment

noun improvement

Synonyms: advancement, amelioration, mastery, melioration, progress, prosperity, upgrading

Antonyms: deterioration, impairment, unhealthiness, worsening

ارجاع به لغت betterment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «betterment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/betterment

لغات نزدیک betterment

- better the devil you know than the devil you don't
- better to light a candle than to curse the darkness
- betterment
- betterness
- betting

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return