امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    BF

    American: /ˌbiː ˈef/ British: /ˌbiː ˈef/
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    BF مخفف لغت Boyfriend است.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    abbreviation acronym informal
    دوست‌پسر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Do you think my BF will like this gift?
    - فکر می‌کنی دوست‌پسرم از این کادو خوشش بیاد؟
    - My BF is always there for me when I need support.
    - وقتی به حمایت نیاز دارم، دوست‌پسرم همیشه در کنار منه.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت BF

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «BF» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bf

    لغات نزدیک BF

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی