امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bicuspid

baɪˈkəspəd baɪˈkəspəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
( bicuspidate =) دوپایه، دو گوشه، دودندانه، دنداندو پایه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bicuspid

  1. noun A tooth having two cusps or points; located between the incisors and the molars
    Synonyms: premolar, dentil, dogtooth, snaggletooth
  2. adjective Having two cusps or points (especially a molar tooth)
    Synonyms: bicuspidate, fanged, odontoid, snaggle-toothed, snaggled, toothy, tusked

ارجاع به لغت bicuspid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bicuspid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bicuspid

لغات نزدیک bicuspid

پیشنهاد بهبود معانی