امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bide

baɪd baɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive adverb
در انتظار ماندن، درجایی باقی ماندن، بکاری ادامه دادن، تحمل کردن، بخود هموارکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bide

  1. verb wait
    Synonyms: abide, attend, await, continue, dwell, hang around, hang in, hang out, hold the phone, lie in wait, linger, live, remain, reside, sit tight, stay, stick around, sweat it, tarry, watch for
    Antonyms: go, hurry, move

Collocations

ارجاع به لغت bide

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bide» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bide

لغات نزدیک bide

پیشنهاد بهبود معانی