معنی big talk به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی

idiom

(عامیانه) سخن مبالغه‌آمیز، غلو، گزافه‌گویی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد big talk

noun boastful talk

Synonyms: boasting, bragging, exaggeration, fancy talk, fine talk, fish story, gas, hogwash, hot air, self-aggrandizing, tall story, tall talk

ارجاع به لغت big talk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «big talk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/big-talk

لغات نزدیک big talk

- big shot
- big stick
- big talk
- big time
- big toe

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel