امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Bighearted

    ˈbɪɡˈhɑrt̬əd ˈbɪɡˈhɑrt̬əd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    مهربان، صمیمی، سخی، بخشنده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - a bighearted man who forgave his enemies
    - مرد بخشنده‌ای که دشمنان خود را بخشید
    - Larry's a big-hearted guy.
    - لری آدم مهربونیه.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bighearted

    1. adjective very kind
      Synonyms: altruistic, benevolent, compassionate, generous, giving, gracious, noble

    ارجاع به لغت bighearted

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bighearted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bighearted

    لغات نزدیک bighearted

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی