معنی bigoted به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈbɪɡətɪd ˈbɪɡətɪd

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more bigoted
صفت عالی:
most bigoted

معنی

adjective

متعصب و سرسخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bigoted

adjective intolerant, prejudiced

Synonyms: biased, chauvinistic, dogmatic, narrow, narrow-minded, obstinate, opinionated, partial, partisan, sectarian, slanted, small-minded, twisted, unfair, warped

Antonyms: broad-minded, fair, humanitarian, just, open-minded, tolerant, unprejudiced

ارجاع به لغت bigoted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «bigoted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bigoted

لغات نزدیک bigoted

- bignonia
- bigot
- bigoted
- bigotry
- bigwig

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return