امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Binary

ˈbaɪnəri ˈbaɪnəri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more binary
  • صفت عالی:

    most binary

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
دودویی، دوتایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun adjective
دوتایی، جفتی، مضاعف
- a binary star
- (نجوم) ستاره‌ی دوگانه (دوقلو)
- a binary policy
- سیاست دوگانه
- binary elements
- ترکیبات دوگانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد binary

  1. adjective twofold
    Synonyms: double, paired, binate, doubled, twice, dual
    Antonyms: lone, single, singular

ارجاع به لغت binary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «binary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/binary

لغات نزدیک binary

پیشنهاد بهبود معانی