امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Bivalve

    ˈbaɪvælv ˈbaɪvælv
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      bivalves

    توضیحات

    همچنین می‌توان از pelecypod به‌ جای bivalve استفاده کرد.

    معنی

    noun adjective
    ( bivalved =) دارای دو کپه، دو پره‌ای، صدف دو کپه، دو لته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bivalve

    1. noun Marine or freshwater mollusks having a soft body with platelike gills enclosed within two shells hinged together
      Synonyms: clam, cockle, pelecypod, mollusk, mussel, oyster, scallop, spat, lamellibranch
    2. adjective Used of mollusks having two shells (as clams etc.)
      Synonyms: bivalved
      Antonyms: univalve

    ارجاع به لغت bivalve

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bivalve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bivalve

    لغات نزدیک bivalve

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی