امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Blacking

ˈblækɪŋ ˈblækɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    blacked
  • شکل سوم:

    blacked
  • سوم‌شخص مفرد:

    blacks

معنی

noun
واکس سیاه، رنگ سیاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blacking

  1. verb Make or become black
    Synonyms: blackening, sullying, befouling, begriming, besmirching, defiling, smudging, soiling, darkening, dirtying
    Antonyms: whitening
  2. noun A substance used to produce a shiny protective surface on footwear
    Synonyms: shoe-polish

ارجاع به لغت blacking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blacking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blacking

لغات نزدیک blacking

پیشنهاد بهبود معانی