امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Blinker

ˈblɪŋkər ˈblɪŋkə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
چشمک زن، چشم بند اسب، چراغ راهنمای اتومبیل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- When you want to turn right or left use the blinker!
- وقتی می‌خواهی به چپ یا راست بپیچی چراغ راهنما را بزن!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blinker

  1. noun A light that flashes on and off; used as a signal or to send messages
    Synonyms: turn signal, flasher, turn-indicator, trafficator
  2. noun Blind consisting of a leather eyepatch sewn to the side of the halter that prevents a horse from seeing something on either side
    Synonyms: blinder, winker

Idioms

ارجاع به لغت blinker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blinker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blinker

لغات نزدیک blinker

پیشنهاد بهبود معانی