امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Blood Relation

ˌblʌd rɪˈleɪʃn ˌblʌd rɪˈleɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
خویشاوند نَسَبی، خویشاوند خونی، خویشاوند هم‌خون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- They're not blood relations.
- آن‌ها خویشاوندان نَسَبی نیستند.
- Joe is a blood relation of mine. He is my brother's son.
- جو خویشاوند خونی من است. او برادرزاده‌ام است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blood relation

  1. noun relative by birth
    Synonyms: biological relationship, blood, blood brother, blood relationship, blood relative, blood sister, consanguinean, family, flesh, flesh and blood, genetic relationship, kindred, ties of blood, uterine kin

ارجاع به لغت blood relation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blood relation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blood-relation

لغات نزدیک blood relation

پیشنهاد بهبود معانی