امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Bluebonnet

    American: ˈbluːˌbɑːnət British: ˈbluːˌbɑːnət
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    (در گذشته در اسکاتلند) کلاه پشمی آبی‌رنگ و بیلبه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    noun
    (قدیمی) اسکاتلندی
    noun
    گیاه‌شناسی مامیران آبی (انواع lupine هایی که گل آبی می‌دهند به‌ویژه Lupinus subcarnosus)
    لیست واژگان گیاه شناسی به انگلیسی
    noun
    گل گندم (اگر گل‌های آن آبی باشد)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bluebonnet

    1. noun Low-growing annual herb of southwestern United States (Texas) having silky foliage and blue flowers; a leading cause of livestock poisoning in the southwestern United States
      Synonyms: buffalo clover, Texas bluebonnet, Lupinus subcarnosus
    2. noun A brimless dark blue Scottish cap with a flat top and a plume on one side
      Synonyms: balmoral

    ارجاع به لغت bluebonnet

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bluebonnet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bluebonnet

    لغات نزدیک bluebonnet

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند