امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bluster

ˈblʌstər ˈblʌstə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    blustered
  • شکل سوم:

    blustered
  • سوم‌شخص مفرد:

    blusters
  • وجه وصفی حال:

    blustering
  • شکل جمع:

    blusters

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
با سختی و شدت و سروصدا وزیدن (مثل باد)، پرسروصدا بودن، باد مهیب و سهمگین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The wind was blustering off the lake.
- باد غرش‌کنان از جانب دریاچه می‌وزید.
- The weather was cold and blustery.
- هوا سرد و پر باد بود.
- He blustered and said, "you have picked my pocket!"
- او هارت‌وپورت کرد و گفت: «شماها جیبم را زده‌اید!»
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bluster

  1. noun bullying, intimidation
    Synonyms: bluff, boasting, boisterousness, bombast, braggadocio, bragging, bravado, crowing, rabidity, rampancy, swagger, swaggering
  2. verb bully, intimidate
    Synonyms: badger, boast, brag, brazen, browbeat, bulldoze, cow, crow, domineer, gloat, hector, rant, rave, ride the high horse, roar, roister, shoot off one’s mouth, show off, storm, strut, swagger, swell, talk big, vapor, vaunt, yap

ارجاع به لغت bluster

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bluster» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bluster

لغات نزدیک bluster

پیشنهاد بهبود معانی