گذشتهی ساده:
bobbingشکل سوم:
bobbedسومشخص مفرد:
bobsوجه وصفی حال:
bobbedتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ناگهان ظاهر شدن، ورجهیدن، ورجه زدن
(انگلیس - عامیانه) خرده ریز، جزئیات، خرت وپرت
(انگلیس - عامیانه) به همین سادگی، همین و بس، والسلام
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bob» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bob