امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Booby

ˈbuːbi ˈbuːbi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
بی‌عقل، ابله، بی‌کله، کله خر، ساده‌لوح، احمق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
جانورشناسی نوعی قاز دریای شمالی (انواع پرندگان آب‌های گرمسیر که ماهی شکار می‌کنند)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد booby

  1. noun An ignorant or foolish person
    Synonyms: dumbbell, dummy, dope, boob, pinhead

ارجاع به لغت booby

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «booby» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/booby

لغات نزدیک booby

پیشنهاد بهبود معانی