Bourgeois
bʊrˈʒwɑː
bʊrˈʒwɑː
ˈbʊəʒwɑː
آخرین به‌روزرسانی:
|
-
شکل جمع:
bourgeois
معنی
adjective
noun
عضو طبقه متوسط جامعه، عضو طبقه دوم، طبقه کاسب و دکان‌دار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد bourgeois
-
adjective commonplaceSynonyms: common, conservative, conventional, hidebound, illiberal, materialistic, middle-class, old-line, Philistine, traditional, VictorianAntonyms: adventurous, imaginative, inspired, nonconforming, original, untraditional
ارجاع به لغت bourgeois
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «bourgeois» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bourgeois
لغات نزدیک bourgeois
- - bourdon
- - bourg
- - bourgeois
- - bourgeoisie
- - bourgeoisify