معنی bourse به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

bɔːrs bɔːs

توضیحات

این لغت معادل لغت stock exchange در انگلیسی است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

اقتصاد بورس، بهابازار، بازار سهام (در کشورهای غیرانگلیسی‌زبان به‌ویژه در اروپا و ایران)

لغات تخصصی اقتصاد در انگلیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The bourse was closed due to a national holiday.

- بورس به دلیل تعطیلی رسمی بسته شد.

- The new company was listed on the bourse.

- شرکت جدیدی در بازار سهام پذیرفته شد.

- The bourse in Iran has been experiencing fluctuations due to the country's economic sanctions.

- بورس در ایران به دلیل تحریم‌های اقتصادی کشور با نوساناتی روبه‌رو بوده است.

- The bourse in Iran is regulated by the Securities and Exchange Organization.

- بورس در ایران تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت bourse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «bourse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bourse

لغات نزدیک bourse

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند