امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Braille

breɪl breɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    brailled
  • شکل سوم:

    brailled
  • سوم‌شخص مفرد:

    brailles
  • وجه وصفی حال:

    brailling
  • شکل جمع:

    brailles

معنی

noun verb - transitive
خط برجسته مخصوص کوران، الفبا نابینایان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد braille

  1. noun French educator who lost his sight at the age of three and who invented a system of writing and printing for sightless people (1809-1852)
    Synonyms: louis braille, optacon, embosser, noctograph

ارجاع به لغت braille

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «braille» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/braille

لغات نزدیک braille

پیشنهاد بهبود معانی