امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Breadwinner

ˈbredˌwɪnər ˈbredˌwɪnə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    breadwinners

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: bread-winner

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
نان‌آور (شخص)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- She became the primary breadwinner for her family.
- نان‌آور اصلی خانواده‌اش شد.
- The loss of the bread-winner left the family struggling to make ends meet.
- از دست دادن نان‌آور خانواده باعث شد تا خانواده برای گذران زندگی با مشکل مواجه شود.
noun countable
وسیله‌ی امرار معاش
- The bakery is a breadwinner.
- نانوایی وسیله‌ی امرار معاش است.
- With her new online business, she found a sustainable breadwinner for herself.
- او با کسب‌وکار آنلاین جدید خود، وسیله‌ی امرار معاش پایداری برای خود پیدا کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد breadwinner

  1. noun wage earner
    Synonyms:
    jobholder provider worker laborer meal ticket income producer one who brings home the bacon

ارجاع به لغت breadwinner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «breadwinner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/breadwinner

لغات نزدیک breadwinner

پیشنهاد بهبود معانی