معنی breakneck به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈbreɪknek ˈbreɪknek

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

فوق‌العاده خطرناک، بسیار وحشتناک (مثل سرعت زیاد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- breakneck speed

- سرعت سرسام‌آور

- breakneck work

- کار کمرشکن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد breakneck

adjective extremely fast

Synonyms: at full tilt, dangerously fast, excessive, flat out, headlong, high-speed, lightning, precipitate, rapid, reckless, speedy, whirlwind

Antonyms: extremely slow

ارجاع به لغت breakneck

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «breakneck» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/breakneck

لغات نزدیک breakneck

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی