امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Breeder

    ˈbriːdər ˈbriːdə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      breeders

    معنی‌ها

    noun
    حیوان یا گیاهی که بچه می‌آورد، بارور، بارآور، (جانور یا گیاه) تخمی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    noun
    کسی که جانور یا گیاه پرورش می‌دهد، پروردگر
    noun
    رجوع شود به: breeder reactor
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد breeder

    1. noun A person who breeds animals
      Synonyms: stock raiser, stockbreeder, stockman, herdsman, cattleman, grower, sheepman, stock breeder, plantsman, hybridizer, stellarator

    ارجاع به لغت breeder

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «breeder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/breeder

    لغات نزدیک breeder

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند