امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Brevity

    ˈbrevəti ˈbrevəti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    کوتاهی، اختصار، ایجاز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Brevity is the soul of wit.
    - (شکسپیر) ایجاز، روح درایت است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد brevity

    1. noun shortness, briefness
      Synonyms: conciseness, concision, condensation, crispness, curtness, economy, ephemerality, impermanence, pithiness, pointedness, succinctness, terseness, transience, transitoriness
      Antonyms: lengthiness, longevity, permanence

    ارجاع به لغت brevity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «brevity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brevity

    لغات نزدیک brevity

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی