امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bring To Justice

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

idiom
محاکمه و تنبیه کردن، دادرسی کردن و جزا دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bring to justice

  1. verb put on trial
    Synonyms: bring before the bar, bring to trial, haul into court, take before the judge, take to court

ارجاع به لغت bring to justice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bring to justice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bring-to-justice

لغات نزدیک bring to justice

پیشنهاد بهبود معانی