امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Broad-minded

    ˌbrɑːdˈmaɪndɪd ˌbrɔːdˈmaɪndɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: broadminded

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective C2
    گسترده‌اندیش، آزاداندیش، بلندنظر، گشاده‌فکر (شخص)، آزاداندیشانه، لیبرال (رویکرد و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - She is a broadminded individual who is always open to new ideas.
    - او فردی گسترده‌اندیش است که همیشه پذیرای ایده‌های جدید است.
    - His broad-minded attitude towards cultural differences made him a popular choice for the position of ambassador.
    - نگرش آزاداندیشانه‌ی او به تفاوت‌های فرهنگی او را به گزینه‌ای محبوب برای سمت سفیر تبدیل کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد broad-minded

    1. adjective liberal
      Synonyms: advanced, catholic, cosmopolitan, dispassionate, flexible, free-thinking, indulgent, liberal, open, open-minded, permissive, progressive, radical, receptive, responsive, tolerant, unbiased, unbigoted, undogmatic, unprejudiced, wide
      Antonyms: close-minded, small-minded

    ارجاع به لغت broad-minded

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «broad-minded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/broad-minded

    لغات نزدیک broad-minded

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند