امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Brolly

    ˈbrɑːli ˈbrɒli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      brollies

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable informal
    انگلیسی بریتانیایی چتر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Don't forget to bring your brolly, it looks like it's going to rain.
    - یادت نرود چترت را بیاوری؛ انگار می‌خواهد باران ببارد.
    - I left my brolly at the restaurant last night.
    - دیشب چترم را در رستوران جا گذاشتم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد brolly

    1. noun Colloquial terms for an umbrella
      Synonyms: gamp

    ارجاع به لغت brolly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «brolly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brolly

    لغات نزدیک brolly

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند