معنی brown-nose به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈbraʊnnoʊz braʊnnəʊz

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive

(آمریکا - عامیانه) چاپلوسی کردن، خایه مال، خودشیرین (brown-noser هم می‌گویند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The rest of the class were sick of watching him brown-nose.

- بقیه‌ی بچه‌های کلاس از تماشای خودشیرینی‌های او حالشان به هم می‌خورد.

- Kids don't want other kids to think they're brown-nosing.

- بچه‌ها دوست ندارند بقیه بچه‌ها تصور کنند که آن‌ها دارند خودشیرینی می‌کنند

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brown-nose

verb suck up to

Synonyms: apple-polish, back-scratch, bootlick, curry favor, fawn on, flatter, get on the right side of, kiss ass, scratch one’s back, suck up to, toady

ارجاع به لغت brown-nose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «brown-nose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brown-nose

لغات نزدیک brown-nose

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند