امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Brownie Points

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun plural
    امتیاز مثبت، امتیازی ناچیز که شخص با انجام خدمات کوچک برای مافوق خود کسب می‌کند، نوعی تشویق و تحسین

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - I'm not doing it just to get brownie points.
    - این کار را صرفاً به‌منظور دریافت تشویق و تحسین انجام نمی‌دهم.
    - They're just trying to score brownie points with politicians.
    - آن‌ها تنها برای دریافت امتیاز مثبت از سیاست‌مداران تلاش می‌کنند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد brownie points

    1. noun mark of merit
      Synonyms: credibility, credit, kudos, notability, pat on the back, plaudits, points, praise, strokes, word of praise

    ارجاع به لغت brownie points

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «brownie points» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brownie-points

    لغات نزدیک brownie points

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند