امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bulgy

bulɡy bulɡy
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
برآمده، شکم‌دار، محدب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bulgy

  1. adjective Curving outward
    Synonyms: bellied, bellying, bulbous, bulging, protuberant

ارجاع به لغت bulgy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bulgy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bulgy

لغات نزدیک bulgy

پیشنهاد بهبود معانی