امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bunkum

ˈbʌŋkəm ˈbʌŋkəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
حرف چرند، چاخان، توخالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bunkum

  1. noun Something that does not have or make sense
    Synonyms: bunk, hooey, rot, balderdash, blather, claptrap, drivel, garbage, idiocy, baloney, nonsense, piffle, poppycock, rigmarole, rubbish, tomfoolery, hogwash, trash, twaddle, tommyrot, applesauce, bilge, buncombe, bull, crap, malarkey, guff

ارجاع به لغت bunkum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bunkum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bunkum

لغات نزدیک bunkum

پیشنهاد بهبود معانی