امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Burp

bɜːrp bɜːp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    burped
  • شکل سوم:

    burped
  • سوم‌شخص مفرد:

    burps
  • وجه وصفی حال:

    burping
  • شکل جمع:

    burps

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive verb - intransitive
آروغ، آروغ زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- She kept burping and saying, "excuse me!"
- مرتب آروغ زد و گفت: «ببخشید!»
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد burp

  1. verb Expel gas from the stomach
    Synonyms: belch, eruct, bubble
  2. noun A reflex that expels gas noisily from the stomach through the mouth
    Synonyms: belch, belching, burping, eructation

ارجاع به لغت burp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «burp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/burp

لغات نزدیک burp

پیشنهاد بهبود معانی