گذشتهی ساده:
buriedشکل سوم:
buriedسومشخص مفرد:
buriesوجه وصفی حال:
buryingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پنهان کردن، قایم کردن یا شدن
جایگزین شدن، خود را دفن کردن در
زنده به گور شدن، زیر آوار ماندن
آرامگاه، محل خاکسپاری، مدفن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bury» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bury