امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Cabinetmaker

    ˈkæbɪnətmeɪkər ˈkæbɪnətmeɪkə
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: cabinet-maker

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    کابینت‌ساز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - My uncle is a skilled cabinetmaker
    - عموی من کابینت‌ساز ماهری است.
    - It takes years of training and apprenticeship to become a master cabinet-maker.
    - برای تبدیل شدن به کابینت‌ساز چیره‌دست، سال‌ها آموزش و کارآموزی لازم است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد cabinetmaker

    1. noun A woodworker who specializes in making furniture
      Synonyms: furniture maker

    ارجاع به لغت cabinetmaker

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cabinetmaker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cabinetmaker

    لغات نزدیک cabinetmaker

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند