معنی cadmium به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈkædmiəm ˈkædmiəm

توضیحات

نماد: Cd

عدد اتمی: 48

جرم اتمی: 112.41

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

شیمی عنصر شیمیایی کادمیم، عنصر کادمیم

لیست لغات شیمی در انگلیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The presence of cadmium in the soil can be harmful to plants.

- وجود کادمیم در خاک می‌تواند برای گیاهان مضر باشد.

- Cadmium is a toxic element commonly found in industrial waste.

- کادمیم عنصری سمی است که معمولاً در زباله‌های صنعتی یافت می‌شود.

- Exposure to cadmium can pose serious health risks.

- قرار گرفتن در معرض کادمیم می‌تواند خطرات جدی‌ای را برای سلامتی ایجاد کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cadmium

noun a soft bluish-white ductile malleable toxic bivalent metallic element; occurs in association with zinc ores

ارجاع به لغت cadmium

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «cadmium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cadmium

لغات نزدیک cadmium

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند