امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cage

keɪdʒ keɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    caged
  • شکل سوم:

    caged
  • سوم‌شخص مفرد:

    cages
  • وجه وصفی حال:

    caging
  • شکل جمع:

    cages

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive countable B1
قفس، در قفس نهادن، در زندان افکندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a bird cage
- قفس پرنده
- The lion looked at us through the bars of the cage.
- شیر از لابه‌لای میله‌های قفس به ما نگاه می‌کرد.
- She sang like a caged bird.
- همچون پرنده‌ای در قفس آواز می‌خواند.
- caged storage
- انبار محصور، محوطه‌ی نرده‌دار برای انبار کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cage

  1. noun enclosure with bars
    Synonyms: coop, corral, crate, enclosure, fold, jail, mew, pen, pinfold, pound
  2. verb hold in enclosure
    Synonyms: close in, confine, coop up, enclose, envelop, fence in, hem, immure, impound, imprison, incarcerate, jail, lock up, mew, pen, restrain, shut in, shut up
    Antonyms: free, let go, let out, release

ارجاع به لغت cage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cage

لغات نزدیک cage

پیشنهاد بهبود معانی