امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cain

American: keɪn British: keɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
(انجیل) قابیل (برادر خود هابیل را کشت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
آدمکش، برادرکش
- Every time, his children came to our garden they raised cain.
- هربار که بچه‌هایش به باغ ما می‌آمدند، آشوب به پا می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

Idioms

  • raise cain

    شر به پا کردن، غوغا به پا کردن، جاروجنجال راه انداختن، قشرق راه انداختن، گرفتاری ایجاد کردن، دردسر ایجاد کردن

ارجاع به لغت cain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cain

لغات نزدیک cain

پیشنهاد بهبود معانی