معنی calico به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈkæləkoʊ ˈkælɪkəʊ

معنی و نمونه‌جمله

noun

پارچه‌های پنبه‌ای ارزان‌قیمت، چلوار، (آمریکا) قلمکار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- a calico cat

- گربه‌ی نقش‌دار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد calico

adjective Having sections or patches colored differently and usually brightly

Synonyms: pied, motley, multicolor, multi-color, multicolour, multi-colour, multicolored, multi-colored, multicoloured, multi-coloured, painted, particolored, particoloured, piebald, varicolored, varicoloured

ارجاع به لغت calico

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «calico» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/calico

لغات نزدیک calico

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند