امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Campground

    ˈkæmpɡraʊnd ˈkæmpɡraʊnd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      campgrounds

    معنی

    noun
    محوطه‌ی اردوگاه، اردومیدان، محل گردهمایی در اردوگاه، پرده‌سرا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد campground

    1. noun A site where people on holiday can pitch a tent
      Synonyms: campsite, camping site, camping ground, bivouac, encampment, camping area

    ارجاع به لغت campground

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «campground» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/campground

    لغات نزدیک campground

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return