امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Candlelight

    ˈkændllaɪt ˈkændl-laɪt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    روشنایی شمع، نور شمع

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - She read her book by the gentle candlelight.
    - او کتابش را زیر نور ملایم شمع خواند.
    - Under the soft glow of candlelight, the curly-haired girl shared her secrets with him.
    - زیر نور ملایم نور شمع، دختر موفرفری رازهای خود را با او در میان گذاشت.
    - The room was filled with the warm glow of candlelight.
    - اتاق مملو از درخشش نور سوزان شمع بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد candlelight

    1. noun the light provided by a burning candle; the light of a candle
      Synonyms: candle flame

    ارجاع به لغت candlelight

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «candlelight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/candlelight

    لغات نزدیک candlelight

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return