امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Candor

    ˈkændər ˈkændə
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی candour است.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    بی‌پرده‌گویی، رک‌گویی، صداقت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - Even though I didn't agree with him, I liked his candor.
    - با آنکه با او موافق نبودم از صداقت او خوشم آمد.
    - The book is praised for its candor in discussing difficult topics.
    - این کتاب به دلیل صداقت در بحث موضوعات معضل، مورد ستایش قرار گرفته است.
    noun uncountable
    خلوص، صفا، سفیدی
    - Candor is a valued trait in any relationship.
    - خلوص و روراستی یک ویژگی ارزشمند در هر رابطه است.
    - I appreciate your candor in sharing your true feelings with me.
    - از خلوص شما در به اشتراک گذاشتن احساسات واقعی‌تان با من قدردانی می‌کنم.
    noun uncountable
    بی‌طرفی، بی‌سویی، بی‌نظری، بی‌غرضی
    - The judge's candor allowed for a fair trial.
    - بی‌طرفی قاضی امکان دادرسی عادلانه را فراهم کرد.
    - I appreciate your candor in sharing your thoughts with me.
    - از بی‌طرفی شما در به اشتراک گذاشتن افکارتان با من قدردانی می‌کنم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد candor

    1. noun complete honesty
      Synonyms: artlessness, directness, fairness, forthrightness, frankness, glasnost, guilelessness, honesty, impartiality, ingenuousness, naiveté, openness, outspokenness, probity, simplicity, sincerity, straightforwardness, truthfulness, unequivocalness, uprightness, veracity
      Antonyms: artifice, deception, falsehood, guile, lying

    ارجاع به لغت candor

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «candor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/candor

    لغات نزدیک candor

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار