امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Canonical

    American: kəˈnɑːnɪkl British: kəˈnɒnɪkl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    adjective
    شرعی، قانونی، (ریاضی) استاندارد، معیار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    adjective
    متعارفی
    - canonical base
    - پایه‌ی کانونیک
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد canonical

    1. adjective accepted, recognized
      Synonyms: approved, authoritative, authorized, lawful, legal, official, orthodox, received, sanctioned, sound, statutory
      Antonyms: unacceptable, unauthorized, uncanonical, unorthodox, unrecognized, unsanctioned

    ارجاع به لغت canonical

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «canonical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/canonical

    لغات نزدیک canonical

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک