امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Capillary

ˈkæpəleri kəˈpɪləri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    capillaries

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
مویین، مویینه
- the capillary tube in a thermometer
- مویینه‌ی گرماسنج
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد capillary

  1. adjective Lacking breadth
    Synonyms: fine, slender, cirrous, ligamental, taeniform
  2. adjective Long and slender with a very small internal diameter
    Synonyms: hairlike, bristlelike, fibered, flagelliform, thready
  3. noun A tube of small internal diameter; holds liquid by capillary action
    Synonyms: blood-vessel, hairlike, capillary vessel, capillary-tube, minute, slender, taeniate, tension, funicular, tube, capillary tubing

ارجاع به لغت capillary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «capillary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/capillary

لغات نزدیک capillary

پیشنهاد بهبود معانی